فتنه از اصل حکومت معاویه است، نه اعتراض حسین؛
هر چند تمام شام و کوفه را هیاهوی حقیقتکش سپاه امویان و ولی امر مسلمین یزید پر کرده باشد.
شهادت میدهم که حرمت عاشورا با باتوم و گلوله و شمشیر چماقدارن حکومتی و رعب و وحشت و تهدید و تحریک مردم معترض که با دستان خالی در پناه و حریم امن عاشورای حسین در ماه حرام آمده بودند تا ندای هل من ناصرا ینصرنی را تکرار کنند، شکسته شد( مردمی که حتی یکبار اجازهی اعتراض نیافته بودند!) شهادت میدهم که حادثهی عاشورا اغتشاش و آشوب نبود بلکه دفاع و واکنشی بود به یورش سپاه مسلح حکومت.
من شهادت میدهم که حرمت عاشورا با تحریک و فحاشی نیروهای باتوم به دست آغاز و شکسته شد، وقتی جیرهبگیران حکومتی و بسیجیهای غافل و بچههای فلاح و اراذل و اوباش پس از لت و پار کردن مردم بی سلاح بر روی موتورهای خود هلهله میکردند و مانند سپاه معاویه بوق و کرنا راه انداخته بودند و شادی میکردند.
من شهادت میدهم که واکنش تعدادی از مردم کتک خوردهی بیپناه حرمت شکنی نبود بلکه دفاعی بود در مقابل یورش و آتشافروزی فتنهگران حکومتی.
این حرامیانند که ماه حرام نمیشناسند و معنای پیام عاشورا را نمیدانند و نمیدانند که در ماه حرام همه مجازند که بصورت مسالمت آمیز تظلمخواهی کنند؛ که اگر عاشورا روز فریاد و تظلمخواهی نباشد پس چرا میگوئیم: کل یوم عاشورا، کل ارض کربلا؟
نه نام علی برای علوی بودن کافی است نه نام حسین برای عاشورایی بودن.
اما معاویه و یزید از نام محمد و قرآن برای حق بهجانبی خود و فریب مردم شام بهره بردند تا جائیکه عوام حسین را محارب خدا دانسته و نمیدانستند زینب فرزند پیامبر است.
همچنان که در حکومت جمهوری اسلامی از نامها و سمبولها عوامفریبانه به نفع حقبهجانبی خود استفاده میشود و معترضین را باطل میخوانند بی آنکه مجال دفاع به کسی بدهند.
عوام فریبی یعنی تو خود عامل فتنه باشی و آن را به ریش مخالف بدکرداریهای خود ببندی.
در حکومت اموی، حسین حق اعتراض به معاویه و عدم بیعت با یزید را نداشت.
امروز هم مردم و حسین زمان حق اعتراض به حکومت زمان را ندارند.
فتنه یعنی با بوق و کرنا و زیر سایهی اسلحه با غصب بیتالمال و در امنیت نظامی هر چه میخواهی بگویی و برای تنفس مخافان خود مجالی نگذاری.
هر چند پیام حماسه عاشورا عدم بیعت با حکومت ظالم و اعتراض به او بود و هست، اما تفکر اموی همچنان پس از 1400 سال حق اعتراض و عدم بیعت را تشویش اذهان عمومی و محاربه میداند.
آیا علی و حسین مخالفین خود را محارب میدانست؟ و به جرم تشویش اذهان عمومی از زندگی ساقط میکرد؟ و یا این معاویه و بارگاه اموی بود که تحمل شنیدن صدای مخالف را نداشت و به زور شمشیر بیعت میخواست؟
بههین دلایل است که ریشهی فتنه در تمامیتخواهی و بیعت زوری و خفقان و سانسور و عوامفریبی معاویه گونه است نه آزادگی حسینی که تا ابد بر عاشورا مهر آزادیخواهی و تظلمخواهی و اعتراض به حکومت زد.
سرچشمهی تمام فتنهها در تمامیتخواهی حکومتهای اموی است نه تظلمخواهی ملت.
آیا ملت مظلومی که زیر سایهی شمشیر و رعب و وحشت و زندان در این سی سال گذشته حتی یکبار حق اعتراض نداشته است نباید در حریم امن عاشورا در ماه حرام پیام حقیقی حسین را تعبیر کند؟
که کار ظالم عبارت است از:
دست پیش گرفتن، نعل وارونه، دگرگون جلوه دادن واقعیت، و فریبکاری و دروغپراکنی یکجانبه به قصد بدبین کردن عوام نسبت به تظلمخواهی مردم کاری یزیدی است..کاری که این روزها رسانه های اموی به آن مشغولند تا ندای حقیقی عاشورا و حسین زمان را در گلو خفه کنند.
عاشورا روز اعتراض است نه آه.
و فتنه کار تمامیتخواهانی است که یک بار به مردم فرصت اعتراض غیرحکومتی نداده اند.