و اما متن نامه حکایت دارد از ارائه گزارش نتیجه ی واقعی انتخابات و اجرای مهندسی شده ی نتیجه ی کاذب و دلخواه آن بر اساس مصلحت نظام اسلامی طبق نظر ولایت مطلقه ی فقیه آقای خامنه ای! که رای او تا زمانی که خود بخواهد برتر از رای و اراده ی قانونی تمام ملت و ارکان آن است؛ مگر رهبری خود این حق را نخواهد، در قانون اساسی کافی است شخصی فقط یک بار رهبر شو،د آنگاه قادر خواهد بود با انتصابهای پی در پی خود راه را بر هر نماینده ی غیر خودی به مجالس شورای و خبرگان و شورای نگهبان ببندد. چرا که تا زمانیکه نمایندگان مخالف ولایت مطلقه ی فقیه نمیتوانند به مجالس راه یابند هیچ صاحب نظر مخالف رهبری به عنوان نماینده ی مردم قادر نخواهد بود در نظام تصمیم سازی وارد و اراده ی خود را اعمال نماید. طبق قانون اساسی میزان درستی و نادرستی هر امری در دنیا بویژه در حکومت ( قبل از ظهور آقا امام زمان) نظر رهبری بعنوان فصل الخطاب اختلافات و سلایق تمام خلائق است و لاغیر. میزان تشخیص حق از باطل و راست از دروغ نظر و امر رهبر است نه الزاما خود حقیقت و یا نظر دیگران. به همین دلیل است که در روز جاری نماینده ی قزوین در مجلس شورای اسلامی با اینکه میگوید جانم فدای رهبر اما به محض اینکه از موسوی حمایت میکند به عنوان مخالف نظر رهبری مورد تعرض سایرین قرار میگیرد.( قابل توجه کسانی که خیال میکنند اراده شان در صورت عدم تطابق با سلایق رهبری قابل احترام است!).
از دید طرفداران شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه، خوش شانسی ملت این است که در صورت اشتباه مردم، ایشان همگان را با رای صائب خود از اشتباه در آورده و جلوی انحراف تمامی ملت، فقها و متخصصان را می گیرند. آنها معتقدند: کسانی که نگران اختلال در امر الهی برای رشد و بلوغ طبیعی انسانها از مسیر آزمون و خطا هستند باید بدانند که هیچکس بیشتر از ولی فقیه انتخابی(انتصابی) ایشان، به مراتب رشد و بلوغ و تکامل تمام انسانها صلاحیت ندارد و ایشان حتما به این امر هم توجه دارند.از دید ایشان هر کس برای نظر خود اعتراض کند آشوب طلب است و اذهان عمومی را مشوش میکند! و با این مقدمه آشوب طلبان تلاش بیهوده میکنند اگر خیال میکنند که با دموکراسی و یا خشونت میتوانند به نتیجه ی مطلوب برسند. طبق قانون اساسی راه نجات، آ سایش و سعادت دنیا و آخرت ملت و دنیا ( فعلا کره زمین) تسلیم مطلق به آقای خامنه ای است مگر که ایشان خود این سلطه را نخواهند؛ و البته برای هر عاقلی بهتر است با اقتدا به آقای مصباح یزدی همانند ایشان، بری از هر گونه شرک، پای رهبر را ببوسند.

با این حساب اگر رهبر نظام اراده نکند و نخواهد، هیچ راهی برای تغییر قانون اساسی و اصلاحات در حکومت وجود ندارد.
این یعنی محبوس شدن انسانهای نسلهای بعدی. و به همین دلیل است که هر نوع ابراز عقیده برای تغییر این اصل به عنوان براندازی نظام طرح میشود. شاید به همین دلایل است که آیت الله خزئلی در پاسخ به پرسش فرزندش ( دکتر مهدی خزئلی) که اگر مردم ما را نخواستند چه باید بکنند میگوید: آنها هم مثل ما باید انقلاب کنند.
اما زندگی محدود دنیوی مرگ بیهوده را نمی پذیرد. بنابراین آنان که به جاودانگی اعتقادی ندارند بهتر است تسلیم رهبری شوند و آنان هم که معتقدند میتوانند به تکلیف خود عمل کنند.
در این نامه چیز عجیبی نیست که همه از آن تعجب کرده اند:
1-اگر برای حفظ اسلام در جنگ با کفار قتال و مکر به اذن ولی مطلقه ی فقیه مجاز باشد، خب این هم یک تقلب مفید است برای مصلحت و سلامت مسلمین و آقای محصولی به تکلیف خود عمل کرده است.
2-اگر قرار است آقای خامنه ای خود را ولی مطلقه ی فقیه بداند و در قانون اساسی ولایت مطلقه ی فقیه قادر باشد هر تصمیمی را برای مصالح اسلام اتخاذ نماید ایشان به اخذ هر تصمیمی راجع به جان و مال مردم تحت ولایت خود مجاز هستند.
بنابراین هر گونه تلاش دموکراتیک کاری عبث و بیهوده و وقت تلف کردن است اگر رهبری نخواهد.
انقلاب هم راهش نیست. مارگزیده از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود.
بنابراین بهتر است به بردگی خود تن دهیم و تسلیم رهبری شویم.
مسلما خداوند اگر صلاح بداند به داد ما خواهد رسید.
با عرض معذرت من خیال میکنم منطقی است که بعد از دیدن فوتبال ایران و کره بروم ماستم را بخورم.
این حرفهایی را هم که در پستهای قبلی و اینجا و آنجا میزنم برای رسیدن به همین نقطه است که بر سرنوشت خود آگاه باشیم و هر چه زودتر به قادر مطلق تسلیم شویم. پس بهتر است دنیال قادر مطلق زندگی خود باشیم. در اسلام به این شخص میگویند امام زمان.
اگر نامه درست باشد که هیچ ایرادی ندارد و اگر هم جعلی باشد که تقلب از سوی هر کس به جز ولی مطلقه ی فقیه کار زشتی است چرا که کسی مصلحت را بهتر از او نمیداند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر