۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

اعلام جرم علیه قائلین شعار "مرگ بر ضد ولایت فقیه"

*سی سال است که با میدان دادن به شعار "مرگ بر ضد ولایت فقیه" در تریبون ها و مجامع رسمی دولتی عملا به حذف ایرانیان مخالف و یا منتقد نظریه "ولایت مطلق فقیه" دامن زده می شود! آیا حمایت کنندگان ترویج این شعار علیه وحدت ملی اقدام عملی نمیکنند؟ آیا اینان از مصادیق تشویش اذهان عمومی نبوده و رفتارشان ضد امنیت ملی نیست؟
برادر مسعود ده نمکی!
در ابتدای پست آخر وبلاگتان با عنوان "هرکس از راه دین نان می خورد روباه است! " که یحتمل اشاره ای است به شرکت کنندگان مخالف دولت در نماز جمعه ی فردا به امامت آقای رفسنجانی نوشته اید:
امید وارم به خاطر این جمله حضرات جوش نیاورند و دوباره با کامنت های پرشور از سر بی شعوری همه چیز را سیاسی نکنند!
من مثل شما با نگاه خصمانه و سیاه و سپید، منتقدین عاصی و بی پناه و بی وطن را جوشی نخوانده، و به مصداق سوابق پرشورتان در لباس شخصی سیاست و هنر، تعبیر زودجوش دیرپز را به کار نمیبرم! شور را حمل بر بی شعوری نمی کنم، و امیدوارم شما هم اگر مقدور است نوشته ی من را سیاسی قلمداد نکنید! و آن را سانسور و حذف و بایکوت نکنید! اما با شما موافقم که: با مردم نباید روباه صفتانه رفتار کرد! و نیز با جمله ی آخرتان هم موافقم که: "پیدا کردن مصداق گوسفند هم در بیان شریعتی از تعبیر استحمار توده ها آسان است و بقیه را هم شما بیابید!"
در همین رابطه بی ربط نمیبینم که با اشاره به محکومیت محسن نامجو( که شخصا با نحوه خواندن ایشان که به نوعی تمسخر باورهای مردمی است موافق نیستم چرا که در آن از نقدی منصفانه و محترمانه نشانه ای نمیبینم) به همت خادم القرآن آقای سلیمی و قوه ی قضائیه از شعور شما مدد گرفته و برای پرسشهای خویش با دریافت پاسخی شعورمندانه و عاری از ریا و فریب و نیرنگ و خدعه و عوامفریبی بر شعور خویش بیفزایم:
پرسش ها:
1)اگر روایت سخنان اما سجاد درست باشد: شما اصولا خود را مصداق کدام گونه از حیوانات میدانید؟ شیر؟ گرگ؟ روباه، سگ، خوک، گوسفند؟ میدانم خانواده ی محترم حضرتعالی همچون من، دوست دارند شما شیر باشید! و نظرات من را که محتوای توهین آمیز و غیرمرتبط با نوشته هایتان ندارد و به درخواست خودتان گه گاه قلمی میشود از پیام گیرتان حذف و سانسور نکنید.
2)آیا اعلام جرم علیه قائلین شعار و شعور" مرگ بر ضد ولایت فقیه"، خود جرم است؟ و چرا؟
3)به نظر شما چرا سالهاست مقام رهبری به شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه مهر تایید میزند؟
4) آیا گناه اعتراض و اعلام جرم علیه مقام رهبری از اعتراض و اعلام جرم علیه حضرت علی در صدر اسلام گناه تر و مجرمانه تر است؟
5)آیا ایرانیانی که به نظریه ی ولایت مطلقه ی فقیه اعتقاد ندارند باید بمیرند؟! آیا الزام اجباری به تمکین از ولایت مطلقه فقیه (مقام رهبری) کفایت نمیکند که باید به زور بدان باور و ولایت قلبی هم داشت؟
6)آیا وطن ایرانیان دگراندیش و غیرخودی مصادره شده است؟ و یا مخالفین قانون اساسی که پس از تصویب آن به دنیا آمده و یا تغییر نظر داده و یا به هر دلیل با آن مخالفند باید از حقوق مؤثر یک ایرانی محروم شده و غیر خودی خوانده شوند؟
7)اگر حق و وطن ایرانیان مصادره نشده است، پس چرا یک ایرانی نمیتواند در نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری مشارکت داشته باشد؟ ایرانیانی که پس از انقلاب بدنیا آمده و یا تغییر رای داده و یا به نام دین مغبون شده اند باید در کجا زندگی کنند تا قادر باشند بصورت مستقیم در نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری میهن خویش مشارکت کرده و در سایه ی سیاهی ها نادیده گرفته نشده و نمیرند؟
8)اگربه حکم و قیاس آمارهای سی ساله ی انتخابات نمایشی مختلف، و حوادث عینی در کوچه و بازار، و سخنان رهبری در رسانه های زنجیره ای دولتی مبنی بر وحدت تلقینی آحاد جامعه به نفع خودی؟( با نیت خیر) این وحدت حقیقی نباشد که نیست، پس جز مکر و خدعه و نیرنگ و دروغ چه میتواند باشد؟
9)آیا رای چهل میلیون ایرانی برای تثبیت نظامی است که به مرگ ایرانیان غیرمعتقد به ولایت مطلقه فقیه( صاحبان زور و عده -به ضم عین- بخوانند غیرخودی) مشروعیت میدهد؟
10)آیا حقیقتا رای چهل میلیون ایرانی، رای ایجابی برای تثبیت نظامی بوده است که از آنان بصورت ابزاری استفاده میکند؟ و یا حضوری سلبی هم میتواند باشد که به خواستاران و مجریان مرگ خویش میخواهد بگوید نه!
برادر مسعود ده نمکی!
لطفا یا سیاسی ننویسید و یا اگر می نویسید و صداقت دارید به این پرسشها ( بدون اعمال زور) پاسخ دهید!
11)من میخواهم بفهمم شما چگونه میتوانید با وجدان خود کنار بیایید و با این مواضع سیاسی-هنری، دم از روشن ضمیری بزنید و در حاشیه ی امن هر چه دلتان خواست بگویید، اما من نمیتوانم حتی به جناب شریعتمداری و مصباح انتقاد کنم چرا که ایشان ذوب در ولایت شناسایی شده خودی هستند اما من غیرخودی قلمداد شده ام؟!
12)لطفا از صداقتتان مایه بگذارید و اگر قادر بوده اید نفس خود را امر به معروف کنید به من هم بگویید چگونه میتوان پیش از امر به معروف و نهی از منکر نفس خویش ( نه دیگران)، به تمام دیگران غیرخودی جز خود پرداخت؟! چگونه انسان محدودی که زورش به نفس خود نمیرسد میتواند دیگری را امر به معروف کند؟ به چه دلیل و جراتی مخاطب آیه قرآن را اولیاء نگرفته اید و خود را مخاطب قرارداده اید؟! با این حساب آیا این امر به معروف حضرات از ماه بهتران، زیر بنای دروغ و عوام فریبی دارد و یا صداقت راستی؟
13)اگر من بخواهم طبق اصل قانون اساسی، شما و خواستاران مرگ خود را با کلماتی منتقدانه و غیربراندازانه، نهی از منکر کنم چه باید بکنم؟ آن هم وقتی در مدار بسته ی قانون تنها نمایندگان خودی میتوانند حضور یابند؟
14)براستی اگر شما جای من بودید چه میکردید؟ آیا وطنی دیگر برای خود دست و پا میکردید؟ و یا انقلاب میکردید؟ و یا تنها به خدا پناه میبردید و به هر شعار خصمانه و خشن و تمامیتخواهانه ای که خواستار بردگی و بندگی زورمدارانه و نابودی شماست تن میدادید؟
آیا بیان این حرفها توهین به شماست؟
15)آیا این پرسشها از مصادیق تشویش اذهان عمومی است؟
16)آیا هر پرسش و اظهار نظری که برخلاف قانون اساسی و یا در نقد و اصلاح قانون اساسی و یا بر خلاف نظر مقام رهبری باشد مصداق تشویش اذهان عمومی و یا رفتاری براندازانه است؟
17)آیا من میتوانم علیه کسانی که سالها در نماز جمعه شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه را میدهند و کسانی که به این شعاردهندگان آفرین میگویند و کسانی که مرا مخفیانه و علنی بصورت زنجیروار میکشند و ترور میکنند و در امنیت کامل در شهر آزادانه میگردند، اعلام جرم کنم؟
18)آیا اعلام جرم علیه شهروندان ایرانی، فقط ازحقوق حقه ی مدعی العموم( تو بخوان مدعی الخصوص)، و خادمین منتسب به قرآن ( آقای سلیمی) است و یا حق هر ایرانی دیگر هم میتواند باشد؟
19)آیا اعلام جرم میتواند علیه مسئولین نظام هم باشد و یا مقام آنها مقدس تر از ائمه است؟
تا آنجاییکه من میدانم اعلام جرم تنها علیه دیکتاتورهای حاکم از سوی حکومت جرم محسوب میشود.
20)نظر شما بدون اعمال زور و بدون لو دادن آی پی اینجانب به سربازان گمنام امام زمان، به یک ایرانی که قصد براندازی و تشویش اذهان عمومی ندارد چیست؟

۲ نظر:

ناشناس گفت...

مرگ بر ضد ولایت فقیه
مرگ بر منافقین اسلام

ماهگونMahgoon گفت...

عزیز من!
تو از کجا میدانی من ضد ولایت فقیه هستم؟
ممکن است آدم زیر بار ولایت زوری و انتخابی و انتصابی نرود. اما ولایت بر دل و عقل را مگر میشود منکر شد؟
چرا شعار مرگ میدهی؟
خدا اگر میخواست مرا دروغگو میآفرید تا از ترس جان و دو روز دنیا به تو دروغ بگویم. اما من از دروغ میترسم. از من دروغ نخواه.

Jonamoos Browser (Anti Filter)
Filtered Url : : آدرس سايت فيلترشده