*تجاوز به رای باخته گان، قربتاً الی الله!
.
سازماندهی هر نوع جنایتی به قصد تحقیر و انزوای مردم معترض، در توان مدیران میانی نیست.
مسئولیت، مستقیما متوجه آمرانی است که هر روش و وسیله ای را برای حفظ قدرت مقدس خویش تئوریزه کرده و به آنها مشروعیت میبخشند.
اکنون حجت بر همگان تمام شده و در مقابل چنین جانیان کثیفی که برای حفظ مقدسات به هر جنایت کثیفی دست می آلایند، تکلیف هر انسان آزاده ای معلوم است. بمباران تبلیغاتی و مواضع مشترک فراگیر مزدوران ستاد کودتا بیانگر تداوم ترس و واهمه ی جنایاتکاران تمامیتخواه در پروژه ی همچنان فعال کودتای ضدمردمی است.
آنها تقریبا تمام امکانات مالی و تجهیزات ملی و قوای سه گانه را تحت سیطره دارند و تنها مردم را ندارند که آنرا هم قصد دارند با دروغ و فریب و دزدی رای آنها در روز روشن مصادره کنند، و مطمئنا اگر پایگاه مردمی داشتند نیازی به اینهمه جنایت و دروغپردازی و تبلیغات شبانه روزی نداشتند.
معرکه گیری و شامورتی بازی در تئاتر روحوضی بیدادگاه اغتشاشگران حکومتی بیانگر این نیاز مبرم بود و هست. اکنون نخبگان جانی حکومتٰ با نگفتن آن چیزهایی که باید بگویند و با گقتن آن چیزهایی که نباید بگویند در امتحان دنیایی مردود و در آستانهی سقوط قرار گرفتهاند.
با این جنایاتی که بر مردم رفته و میرود، دیگر هیچ الفت و راه مصالحه بین مردم و حکومت باقی نمانده است.
و تنها مرگ یکی میتواند آن دیگری را از عقوبت این کینهی خونین رهایی بخشد.
حکومت با نفی و انکار پیام حقیقی مردم، مدتهاست که برای قتل یک ملت شمشیر به کمر بسته است. چرا که با تک گویی و قضاوت یکجانبه مثل همیشه دشمنی مردم را با خودش کتمان کرده و حضور سلبی مردم را در انتخابات و نه بزرگ آنها را به حساب تثبیت خودش میگذارد؛ و وقتی به رهبران و عاملین اصلی حضور میلیونی آنها در صحنه رحم نمیکند یعنی به آنها رحم نمیکند.
وقتی حکومت کمر به قتل ملت بسته، تکلیف ملت چیست؛ جز قبول مرگ؟ یا زندگی؟!
.
مسئولیت، مستقیما متوجه آمرانی است که هر روش و وسیله ای را برای حفظ قدرت مقدس خویش تئوریزه کرده و به آنها مشروعیت میبخشند.
اکنون حجت بر همگان تمام شده و در مقابل چنین جانیان کثیفی که برای حفظ مقدسات به هر جنایت کثیفی دست می آلایند، تکلیف هر انسان آزاده ای معلوم است. بمباران تبلیغاتی و مواضع مشترک فراگیر مزدوران ستاد کودتا بیانگر تداوم ترس و واهمه ی جنایاتکاران تمامیتخواه در پروژه ی همچنان فعال کودتای ضدمردمی است.
آنها تقریبا تمام امکانات مالی و تجهیزات ملی و قوای سه گانه را تحت سیطره دارند و تنها مردم را ندارند که آنرا هم قصد دارند با دروغ و فریب و دزدی رای آنها در روز روشن مصادره کنند، و مطمئنا اگر پایگاه مردمی داشتند نیازی به اینهمه جنایت و دروغپردازی و تبلیغات شبانه روزی نداشتند.
معرکه گیری و شامورتی بازی در تئاتر روحوضی بیدادگاه اغتشاشگران حکومتی بیانگر این نیاز مبرم بود و هست. اکنون نخبگان جانی حکومتٰ با نگفتن آن چیزهایی که باید بگویند و با گقتن آن چیزهایی که نباید بگویند در امتحان دنیایی مردود و در آستانهی سقوط قرار گرفتهاند.
با این جنایاتی که بر مردم رفته و میرود، دیگر هیچ الفت و راه مصالحه بین مردم و حکومت باقی نمانده است.
و تنها مرگ یکی میتواند آن دیگری را از عقوبت این کینهی خونین رهایی بخشد.
حکومت با نفی و انکار پیام حقیقی مردم، مدتهاست که برای قتل یک ملت شمشیر به کمر بسته است. چرا که با تک گویی و قضاوت یکجانبه مثل همیشه دشمنی مردم را با خودش کتمان کرده و حضور سلبی مردم را در انتخابات و نه بزرگ آنها را به حساب تثبیت خودش میگذارد؛ و وقتی به رهبران و عاملین اصلی حضور میلیونی آنها در صحنه رحم نمیکند یعنی به آنها رحم نمیکند.
وقتی حکومت کمر به قتل ملت بسته، تکلیف ملت چیست؛ جز قبول مرگ؟ یا زندگی؟!
.
ای نایب دروغین امام زمان!
همچنان سکوت کن!
زندان، شکنجه، قتل، تجاوز به عنف، پرونده سازی، ظلم در بیدادگاه، تهدید، ارعاب، دروغ و فریبکاری، همه در زیر سایهی اسلام شما صورت میگیرد! نه در زندانهای شاه که قرار بود دانشگاه شوند، بلکه در دانشگاههایی که اکنون زیر سایهی شما شکنجهگاه زندانها شدهاند!
ما در این مدت مصیبت ها دیده ایم، مصیبت های بسیار بزرگ... مصیبت های زن های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل های پدر از دست داده. ...( آقای خمینی-بهشت زهرا-سال 57)
ای نایب دروغین امام زمان!
همچنان کتمان کن!
عدهاي از افراد بازداشتشده مطرح نمودهاند كه برخي افراد با دختران بازداشتي با شدتي تجاوز نمودهاند كه منجر به ايجاد جراحات و پارگي در سيستم تناسلي آنان گرديده است. از سوي ديگر افرادي به پسرهاي جوان زنداني با حالتي وحشيانه تجاوز كردهاند به طوريكه برخي دچار افسردگي و مشكلات جدي روحي و جسمي گرديدهاند و در كنج خانههاي خود خزيدهاند.( از نامه کروبی به رفسنجانی: به فجایعی که در زندانهای جمهوری اسلامی رخ داده، رسیدگی شود!)
من وقتی چشمم به بعضی از اینها كه اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد، سنگینی در دوشم پیدا می شودكه نمی توانم تاب بیاورم. من نمی توانم از عهده این خسارات كه بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمی توانم تشكر از این ملت بكنم كه همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارك و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می كنم و در غم آنها شریك هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می كنم. من به جوان هائی كه پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می كنم خوب، ما حساب بكنیم كه این مصیبت ها برای چه به این ملت وارد شد، مگر این ملت چه می گفت و چه می گوید كه از آنوقتی كه صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد...... (آقای خمینی-بهشت زهرا-سال 57)
ای مقام عالی و جعلی ولایت مطلقهی فقیه!
جنایات خود را میبینی؟ صدها جوان شهید زیر شکنجه! دختران و پسران عصمت دریده توسط سربازان گمنام امام زمان، میشنوی که دیگر حتی شکایت به تو نمیبرند؟ چرا که از تو قطع امید کرده اند! چرا که با اینکه در ملاء عام گفتی از فجایع حملات وحشیانه به خوابگاه دانشگاه تهران دلت خون است، اما هیچ عجلهای برای دستگیری و رسوا کردن لباس شخصیهای منتسب به خودت نشان ندادی و عربدهکشی زورگیران درون مجلس را با حوصله و سکوتی معنادار تماشا کردی تا زیر سایه تو صدای همه را خفه کنند تا از پیگیری شناسایی مزدوران خودت توبه نمایند. مردم تو را شناختهاند که از عوامل جنایت لباس شخصیها در حملهی اول به خوابگاه دانشگاه با تنبیه دو سرباز به جرم دزدی ریش تراش دانشجویان گذشتی-در حالیکه به کاسهی چشم تخلیهشدهی دانشجویی که برای تظلمخواهی نزد تو آمده بود خیره بودی و در دل میخندیدی، که توانسته بودی دانشجویان مضروب را به جای ضاربین در زندان حبس کنی! از کنار قتلهای زنجیرهای با سکوت گذشتی، و حالا باز با نمایشی فریبکارانه با دلخونی دستور تعطیلی شکنجهگاه کهریزک راه دادهای تا با سرزنش دو نفر مامور خطاکار سرپوشی بر جنایات انجام شدهی آمرین خود بگذاری. تا باز سکوت کنی تا همه فراموش کنند!
ای نایب جعلی امام زمان!
همچنان با اشک تمساح، دل و دین مردم را منحرف کن!
و از زبان امامت بشنو:
...ما فرض می كنیم كه یك ملتی تمامشان رای داند كه یك نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینكه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لكن اگر چنانچه یك ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به اینكه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می كند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است....مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی كه درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این ( تو بخوان نسل قبلی 30 سال پیش از این) بودند، می توانند سرنوشت یك ملتی را كه بعدها وجود پیدا كنند، آنها تعیین بكنند؟...
، این سلطنتی كه در آنوقت درست كرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض كنیم كه صحیح بوده است، این ملتی كه سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان می گوید كه ما نمی خواهیم این سلطان را.... ما می خواهیم كه مملكت، مملكت قوی باشد، ما می خواهیم كه مملكت دارای یك نظام قدرتمند باشد، ما نمی خواهیم نظام را به هم بزنیم، ما می خواهیم نظام محفوظ باشد لكن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت،...(بیانات امام خمینی در بهشت زهرا)
ای نایب دروغین امام زمان!
همچنان به توهم ولایت یک مشت آدم صغیر، با سکوت خونین خود، در شمارشی معکوس سقوط کن!
و به یاد داشته باش! که نسل گذشته نمیتواند بر نسلهای آتی حکومت کند. این یعنی آزادی...و در حین سقوط به یاد آور:
مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی كه درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این ( تو بخوان نسل قبلی 30 سال پیش از این) بودند، می توانند سرنوشت یك ملتی را كه بعدها وجود پیدا كنند، آنها تعیین بكنند؟... (آقای خمینی-بهشت زهرا-1357)
، این سلطنتی كه در آنوقت درست كرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض كنیم كه صحیح بوده است، این ملتی كه سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان می گوید كه ما نمی خواهیم این سلطان را.... ما می خواهیم كه مملكت، مملكت قوی باشد، ما می خواهیم كه مملكت دارای یك نظام قدرتمند باشد، ما نمی خواهیم نظام را به هم بزنیم، ما می خواهیم نظام محفوظ باشد لكن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت،...(بیانات امام خمینی در بهشت زهرا)
ای نایب دروغین امام زمان!
همچنان به توهم ولایت یک مشت آدم صغیر، با سکوت خونین خود، در شمارشی معکوس سقوط کن!
و به یاد داشته باش! که نسل گذشته نمیتواند بر نسلهای آتی حکومت کند. این یعنی آزادی...و در حین سقوط به یاد آور:
مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی كه درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این ( تو بخوان نسل قبلی 30 سال پیش از این) بودند، می توانند سرنوشت یك ملتی را كه بعدها وجود پیدا كنند، آنها تعیین بكنند؟... (آقای خمینی-بهشت زهرا-1357)
۱ نظر:
دايما يكسان نماند حال دوران غم مخور
ارسال یک نظر