۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه

گمان، فرضیه، و یا نظریه؟ این است علت خون!

.
پیرو نوشته ی روز گذشته ( پرده آخر سناریوی کودتا علیه ملت )، این محقق اصولگرای دو آتشه معتقد است:
باز باران: "تنها راه ایکس و کمیته ایکس- هر کس هستند – ترور رهبری یا احمدی نژاد است. یادمان نرود که ترور پیامبر اکرم از سوی اطرافیان درجه یک ایشان صورت گرفت! این یک فرضیه است."
4. چرا کمیته ایکس با گردن کلفتی خون اسدالله لاجوردی را که پیگیر پرونده ترور رجایی بود، آروغ می‌زنند؟ این ایکس کیست که این گونه کمیته‌اش را پشتیبانی می‌کند و از رهبری هم - بنا به همان مصالحی که امام هم در توقف پرونده شهادت رجایی دیده بود- کاری ساخته نیست؟ یعنی عملا رهبری در این مساله قدرت إعمال رهبری ندارد؛ یعنی رهبری در این مدت عملا واتیکانیزه شده بوده است؛ یعنی همان حرف دختر رفسنجانی که "خامنه‌ای کی رهبر بوده است؟"
7-آیا این اظهار نظر هاشمی معنای خاصی دارد؟ " امروز داستان و شيوه كار ما براي تعيين رهبري روشن است و دستمان از نيروهاي با صلاحيت نيز خالي نيست. ۲۰ بهمن ۱۳۸۵"
***
سلام برادر باران،
اولاً، من هم مثل شما دلم از آقای رفسنجانی خون است؛ همانطور که با اجازه‌ی شما اگر جسارت نباشد دلم از دست آقای خامنه‌ای خون است. فرق من با شما این است که شما با تکیه بر شمشیر مولا، به خود اجازه میدهید به یکی از ارکان نظام هجمه کنید و بدترین تهمت‌ها را به قصد تشویش اذهان عمومی در روز روشن بیان کنید و به جرم دگر اندیشی و ضدانقلاب بودن گردنتان بالای دار نرود، شما میتوانید حتی از خدا هم نترسید! اما من از خدای شما میترسم و از قدرت شمشیر شما بی بهره‌ام. شما قاضی مرتضوی دارید، اما من ندارم؛ شما طائب و کهریزک دارید اما من ندارم. شما لباس شخصی دارید اما من لخت و عورم.
و اما بعد، آیا میدانید که این فرمایش شما در حد یک حدس و گمان است، و یا یک فرضیه، و یا یک نظریه؟
اصولا اظهارات شما تا در حد یک نظریه نباشند نباید طرح گردند آن هم در مراجع قانونی. به نظر میرسد منظور شما از فرضیه کاربرد عامیانه و عرفی آن در حوزه ی اجتماعیات باشد، نه معنای علمی آن در حوزه علوم نظری، انسانی و طبیعی.
مع الوصف، در حوزه ی علوم نظری، وقتی چیزی را فرض میکنید یعنی تصمیم خود را گرفته اید و با فرض گرفتن و وضع اصول موضوعه، منطقی را بنا کرده اید (مثلا: دایره360درجه است.) چرا که بر اساس آن قرار است مساحت یک مثلث را اندازه بگیرید. با فرض کردن یک اصل، یعنی مبانی ادبیات شما این است و شما چون ناگزیرید و فرض کرده‌اید با حرف اوضاع را بسنجید نه آنکه نقد کنید، لذا با تکیه بر همین فرض همه چیز را اندازه میگیرید؛ و با توجه به اینکه موضوعات علوم انسانی نسبی هستند، لذا هیچگاه در این وادی حکم مطلق نمیکنند. حکم مطلق در مورد اموری است که به حق و ناحق مرتبطند نه نسبیات! اما شما بر مبنای یک گمان غیرعلمی( نه حتی علمی و مستند) علائق و سلائق دلخواه خود را به سمت نتایج مطلوب پیش میبرید که بر مبنای حق و باطل با حقایق یقینی و مطلق سر و کار دارند.
موضوعات انسانی و اجتماعی شبیه علوم نظری و حتی علوم پایه (ریاضی+فیزیک+شیمی) نیستند که بتوان بصورت قطعی و مطلق با آنها برخورد کرد. فرق شیعه با سنت همین است که فقها در فروع دین و تفاسیر خود حکم مطلق صادر نمیکنند ( نمونه علامه طباطبائی در تفسیر المیزان، و شهید مطهری).
موضوعی که شما مطرح کردید در خوشبینانه‌ترین حالت میتواند یک گمان و پیش بینی غیرعلمی باشد، نه حتی حدسی مستند و علمی که در مرحله ی بعد منتهی به یک فرضیه میگردد.
و وقتی شما در حوزه‌ی موضوعات انسانی بر مبنای گمان و فرضیه حرف میزنید باید در جمع متخصص گفتگو کنید نه در ملاء عام. به همین دلیل است که در جهت پیشگیری از تشویش اذهان عمومی آقای خامنه ای از طرح بحثهای نظری در محلهای غیرعام یعنی در دانشگاهها و مراکز علمی یاد کردند. با این مقدمه مدعی العموم (اگر حقیقتا مدعی العموم باشد نه مدعی الخصوص-که در اینصورت غاصب حق عموم است) باید علیه شما به اتهام تشویش اذهان عمومی کیفر خواست تهیه کند. اما متاسفانه مدعی العموم برعکس عمل میکند و یا تنها به مخالفین سلیقه ی خود میپردازد و تنها هوای دوستان خود را دارد؛ چرا؟ چون خود را در مقام وکیل الرعایا نمی بیند، بلکه خود را در مقام حق و باطل می پندارد؛ یعنی بالاتر از مقام قاضی، چیزی در حد الوهیت اولیاء، یعنی در حد مرید مولا؛ در صورتیکه دولت جای مرید بازی نیست؛ جای اجرای قوانین توافقی و قراردادهای نسبی اجتماعی بر اساس قوانین روشن غیرقابل تفسیر است، نه پل صراط. مؤمن هیچگاه بدون علم بددلی نمی آفریند. تقیه مال همین وقتهاست نه برای حکومت کردن با زور و ارعاب. فرصت کم است. منصف باشیم و به حق سر نهیم.
---------------------***----------------------
بعدالتحریر:
لازم است در جهت پیشگیری از سوء تفاهم در باره کلمات بکاررفته شده در مقام عرف و علمی به معانی ذیل توجه شود(+):
پيش‌بيني: حدس علمي درباره‌ي پيامد مورد انتظار از يك آزمايش خاص.
فرضيه: حدس علمي درباره‌ي اين كه چرا پيامدهاي خاصي رخ مي‌دهند.
نظريه: توضيح گسترده‌اي كه از همگرايي فرضيه‌هاي زيادي به دست مي‌آيد.
قانون: واژه‌اي كه امروزه از آن كم‌تر استفاده مي‌شود و اغلب از واژه‌ي فرضيه به جاي آن استفاده مي‌شود.
توصیح اینکه کاربرد کلمات "نظر" و "دیدگاه" درعرف عامیانه بیشتر در حد گمان های غیرعلمی هستند و نباید با عبارت نظریه اشتباه شوند، حال آنکه یک نظریه ی علمی باید از مراتب آزمون و خطا بر اساس فرضیات علمی گذر کرده باشند نه آنکه گمانی غیرعلمی را به جای یک فرضیه ی علمی گرفته و بر اساس آن اعلامیه ای در حد یک نظریه صادر کنیم. اگر این عمل از سر جهل و بدون نیتی بدخواهانه و مغرضانه مطرح شود، اما عملا باعث تشویش اذهان عمومی شده و حقوقی را پایمال خواهد کرد.

۱ نظر:

نوشا گفت...

کشتن، ترور، قتل و غارت، هیچکدوم را هیچ گروهی تایید نمی کنند. لطفا دست خود را به خون کسی آغشته نکنید. دامان گیر خودتان و اعضای خانواده تان می شود. کینه شان می شود و تا قیام قیامت هر کسی از خاندان شما را می کشند.
من شما را به آرامش دعوت می کنم...

Jonamoos Browser (Anti Filter)
Filtered Url : : آدرس سايت فيلترشده